اسمـــــت چی بــــــود؟؟؟
می خــــــــــواهم
بن بســـــــت های زندگیـــــــــم را
به نامـــــــــــــت
بکنــــــــــــم….
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 22:39
| ☼♡ICE♡☼
|
دیـــروز ، همیـــن حوالـــی
زلـــزله ای آمــد…
حـالا همـه حـالـمــ را می پـرسند !!!
بـی خـبـر از اینـ ـکـه ” مــن”
بـه ایـن لـرزیـدنـهـا
سالهـاسـتــ کـه عـادتـــ کـرده امـــ…
بـه لـرزشـهای شـدید شـانه هایـمــــ
و تـرکــــهای عمــیــق قــلــبــمـــ…
امـّـا هنـوز ” خـــوبــم !!!
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 22:34
| ☼♡ICE♡☼
|
وقتــی نگــاهتــــ میکنــم، وقتــی نگــاهــم میکنـی، قلبـــم مــی لــرزد، قلبتـــــ
مــی لــرزد
نگــاهمــــان را از هــم مــی دزدیـــم
تــا نگــاهمــان بــه هـم گــره نخــورد!
هیــچ کــدام نمیـــدانیــم کــه قلبـــــ هــایمــان بــه هــم گــره خــورده، چشــم هــا بــی تقصیــرنــد!
پي نوشت:
١- واي خيلي اين متنو دوس دارم....(مخاطب خاص داره!!!!)
٢-این روزا ریاضیاتم خیلی ضعیف شده
نمیدونم چرا؟
ولی دیگه نمیتونم ادم حسابت کنم
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 16:55
| ☼♡ICE♡☼
|
یه روزایی
یه شبایی
به یه ادمای خاصی خیلی احتیاج داری
گوشیتو بر میداری شمارشو بگیری
اما میدونی بی فایدس
...
اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای
میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالی بیجواب
اشکات سرازیر شدن
بعد با خودت فقط یه جمله میگی
اون همه دوست داشتن
اخرش چرا اینطوری شد ...؟
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 16:52
| ☼♡ICE♡☼
|
صدای تپش قلبت از فرسنگها ...
هر پرستوئی را عاشق می کند ،
چه رسد به دلی که ،
به انتظار نشسته است...
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 16:42
| ☼♡ICE♡☼
|
گاهی آنکه سراغی از تو نمیگیرد،
دلتنگترین برای دیدار توست.
و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود...
همیشه آنکه تو او را نمی بینی نامهربان نیست.
گاهی آنکه سراغی از تو نمیگیرد،
دلتنگترین برای دیدار توست.
و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود...
همیشه آنکه تو او را نمی بینی نامهربان نیست.
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 16:41
| ☼♡ICE♡☼
|
فقط باش ، همین كه هستی كافیست ، دور از من ، بدون من
می دانـــم داشتنـت آرزوی محالیست ...
امـــا به دوست داشتنـت که می توانـم افتخــار کنـــم ...!
جمعه 10 آذر 1391برچسب:
,
| 16:39
| ☼♡ICE♡☼
|
من یاد گرفته ام " دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... "
ولی نمی دانم چرا ...
خیلی ها ...
...
و حتی خیلی های دیگر ...
می گویند :
" این روز ها ...
دوست داشتن
دلیل می خواهد ... "
و پشت یک سلام و لبخندی ساده ...
دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده
دنبال گودالی از تعفن می گردند ...
اما
من " سلام " می گویم ...
و " لبخند " می زنم ...
و قسم می خورم ...
و می دانم ...
" عشق " همین است ...
به همین سادگی
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:
,
| 18:28
| ☼♡ICE♡☼
|
" خاطــ ــ ــ ــ ــرات " هر چه " شـــــیرین تر " باشند...
بعد ها از " تلخی " ، " گلویت " را بیشتر می سوزانند ...
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:
,
| 18:22
| ☼♡ICE♡☼
|
نه لبخندی
نه کلامی
نه صدایی
چقدر نفس کشیدن
سخت است
وقتی نباشی..
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
,
| 20:13
| ☼♡ICE♡☼
|
ساعـت کـه زنـگ مـیزنـد …
مـُدام بـه ایـن فـکر مـیکنـم کـه تــواز سـاعت هـم کـمتـری …؟!
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
,
| 20:9
| ☼♡ICE♡☼
|
نباید یه مو از سرت کم بشه !
حق نداری اخم کنی ، همیشه باید بخندی !
اجازه ناراحت شدن نداری !
باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی ؟
حق مریض شدن نداری !
باشه؟
چون من دوستت دارم !
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
,
| 20:4
| ☼♡ICE♡☼
|
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه؟
اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی بعد برگرده بگه: مگه من ازت خواستم…
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
,
| 20:2
| ☼♡ICE♡☼
|
معمولا اون کسی که بیشتر از همه رنجت میده همون کسیه که یه زمانی تمام تلاشتو میکردی که یه وقت از دستت نرنجه .....
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
,
| 19:57
| ☼♡ICE♡☼
|
برایت گفتـــه بـــودم از جــاهایی کـــه
شلوغ اســت خــوشــم نمــی آیـــد
دل تـــو بیــش از حــد شــلوغ بـــود !!!!
بــرای همــیــن اســت کــه دوستــت دارم هـــای مــن را نشــنیــدی ...!!!
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:
,
| 1:35
| ☼♡ICE♡☼
|
اينکــه نوشــته هايــم مخــاطب خــ ـ ــاص ندارد
دليــلش ايــن است
که مخــاطبــم در حــدي نيــست که خـــ ـ ـ ـــاصباشد...!
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:
,
| 1:31
| ☼♡ICE♡☼
|
آرامــتــر بـــرو ...
احـســاســات مــن
در بــرهــه ای از خـــاطـــرات
بــه دنـبـالــت میــدود
و گــاه از شــدت تـپــش هــای بـــغـــــض
بـــه زمـیــن میــــخورد
بــگــذار آرام آرام رفـتـنــت را بـــاور کـــنم
آهــــای بــــا تــــوام!
آرامتــــر بــــرو ...
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:
,
| 1:29
| ☼♡ICE♡☼
|
شنبه 4 آذر 1391برچسب:
,
| 22:43
| ☼♡ICE♡☼
|
شنبه 4 آذر 1398برچسب:
,
| 21:52
| ☼♡ICE♡☼
|
مــن جـز مـرور رنگ چشـــمــانت ...
و خـط کشـیــدن زیــر دلتنگــی هــایم ...
هــیــچ درســـی نـدارم....
شنبه 4 آذر 1391برچسب:
,
| 11:16
| ☼♡ICE♡☼
|
وقـتـے حـس میڪُـنمــ
جآیــے در ایــن ڪُرِه ے خآڪــے
تــو نَفَـسْ میڪِــشــے و مـن
از هــمآטּ نَفَـسْ هآیتـــ ،،، نَفَـسْ میڪِـشَمــ !
تـو بــآشــ !!!
هَـوآیَـتْـــ ! بـویَـتْـــ ! بَـرآےِ زِنْدِه مآنْـدَنَـمْــ ڪـآفـــے استـــ ...
شنبه 4 آذر 1391برچسب:
,
| 11:12
| ☼♡ICE♡☼
|
آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
رهگذری بود که روی برگ های پاییزی راه میرفت واین صدای:
خش خش برگ ها..............................
همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید:
دوستت دارم.....................................
جمعه 3 آذر 1391برچسب:
,
| 11:50
| ☼♡ICE♡☼
|
ز الـفـبـآی عـشـق
فـقـط
"جـیــم" رآ خـوب یــاد گـرفـتـی!
جمعه 3 آذر 1391برچسب:
,
| 11:45
| ☼♡ICE♡☼
|
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....
می خواهم با تو سخن بگویم....
می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...
می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...
شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...
و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...
کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...
اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...
حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...
پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...
جمعه 3 آذر 1391برچسب:
,
| 11:40
| ☼♡ICE♡☼
|
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،
وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،
وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...
و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...
بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد...
جمعه 3 آذر 1391برچسب:
,
| 11:39
| ☼♡ICE♡☼
|
روزگــــــار ؛
نــَـبودنتــــ را بــَــرایم دیـڪتـــہ مے ڪُـند
و نــُــمره ےِ مــــَــטּ بــاز مے شـود صفـــــــــــر
هـَـنـــــــوز
نــَـبودنتــــ را یـــاد نــَـگرفــتہ ام
جمعه 3 آذر 1391برچسب:
,
| 11:37
| ☼♡ICE♡☼
|
صفحه قبل صفحه بعد